جدول جو
جدول جو

معنی گل مهره - جستجوی لغت در جدول جو

گل مهره
مهره یا گلولۀ کوچک که از گل درست کنند، مهرۀ کمان گروهه
تصویری از گل مهره
تصویر گل مهره
فرهنگ فارسی عمید
گل مهره
گلوله و مهره ای که از گل سازند، مهره کمال گروهه (خصوصا) : هر صحبتی که گفت بدو رد کنی و باز اندر دهان نهیش چو گل مهره در تفک. (سوزنی)، کره زمین، آدمی (که گویند از خاک سرشته شده)
فرهنگ لغت هوشیار
گل مهره
گلوله و مهره ای که از گل سازند، کره زمین
تصویری از گل مهره
تصویر گل مهره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل چهره
تصویر گل چهره
زیبا، خوشگل، خوب رو، گل رخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل مغره
تصویر گل مغره
گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل چهره
تصویر گل چهره
((چِ رِ یا رَ))
آن که چهره اش در لطافت و طراوت به گل ماند
فرهنگ فارسی معین
نوعی مهره بزرگ سفید یا آبی که آنرا بر گردن خر و اسب و استر آویزند، نویع بوق و نفیر که در حمامها و بازیگاهها و آسیا ها نوازند، خال سفیدی که در چشم مردم افتد و بسبب آن نابینا گردند
فرهنگ لغت هوشیار
گلوله ای از پر و جز آن که مرغان شکاری از معده بر میاورند و آنرا بترکی اوخشی گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه مهره
تصویر سه مهره
سه طاس که در قدما در بعضی اقسام بازی نرد به کار میبردند
فرهنگ لغت هوشیار
مهره مدور، دارای اندام گرد و مدور گرد و غند: بماه چهره بودی رشک زهره برنگ و قد سفید و گرد مهره. (کاتبی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل موگه
تصویر گل موگه
گل برف گل برفک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل مورد
تصویر گل مورد
گل سرخ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
مهره ای از گوهر، مهره ای که گویند در مغز مار است و بدست هر کس افتد خوشبخت گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلچهره
تصویر گلچهره
(دخترانه)
گلچهر، آنکه چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
فرهنگ نامهای ایرانی
آنکه چهره اش در لطافت و طراوت بگل ماند: غلامان گلچهره دلربای کمر بر کمر گرد تختش بپای. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل مژه
تصویر گل مژه
کورکی که بعلت دست آلوده مالیدن در پلک چشم زیر مژه پیدا میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل مژه
تصویر گل مژه
((گُ. مُ ژِ))
دانه یا جوشی که در پلک چشم به وجود آید
فرهنگ فارسی معین
دانه یا کورکی که به علت مالیدن دست یا دستمال آلوده در پلک چشم در پای مژه پیدا می شود، آژخ
فرهنگ فارسی عمید